
ما روز به روز فناوریهای جدیدتری ابداع میکنیم و سرخوش از احساس قدرتی که در قلبمان میجوشد، غافل از تاثیراتی هستیم که تکنولوژی بر ساختار بدنی و مغزیمان میگذارد.
با شکست مفتضحانه Apple Maps و موج اخباری که از این رویداد در سایتها منتشر شد، این واقعیت به ذهن خطور میکند که ما دیگر از تکنولوژی استفاده نمیکنیم، بلکه خودمان را با آن تطبیق میدهیم!
در روزهای تاریک پیش از ظهور اولین آیفون در سال ۲۰۰۶، مردم برای تهیه بلیط قطارشان به ایستگاه راه آهن مراجعه میکردند و با تهیه نقشه راههای مکان مورد نظرشان و دقت در آن مسیر مورد نظر خود را انتخاب میکردند.
حالا با گذشت ۶ سال از آن تاریخ، مردم حتی نمیدانند که بدون کمک گوگل چگونه میتوانند اتوبوس مدنظرشان را پیدا کنند!
اگر واقعا ساختار ذهنی انسانها در عرض ۶ سال تا این حد تغییر کرده است، تصور کنید ۶۰ سال دیگر نحوه زندگی و اندام ما چگونه خواهد بود؟ اینهمه تکیه کردن به تکنولوژی ما را به کجا خواهد رساند؟
تکامل یافتن جسم برای تطبیق یافتن با تکنولوژی، مقوله جدیدی نیست.
اگر انسانها از غارها بیرون نیامده بودند، بشریت به این معنایی که ما امروزه میشناسیم اصلا پدید نمیآمد.
همانطور که ریچارد رانگهام در کتاب "دستیابی به آتش" اشاره می کند: اگر انسان به یکی از اولین شکلهای فناوری یعنی" پختن" دست پیدا نمیکرد همچنان باید مثل تارزان از درختی به درخت دیگر میپرید.
به عقیده رانگهام، جویدن غذاهای پخته و بالطبع نرمتر، سبب وقوع تغییری فیزیکی در اندازه آروارههای اجداد ما شد.
این فکهای کوچک شده به انسان قدرت سخنوری اعطا و فضای جمجمه را برای توسعه مغزهای پیشرفتهتر و قدرتمندتر باز کرد.
امروزه هم تغیرو تحولات فیزیکی، در انسانهایی که از اقیانوس بیمنتهای فناوری مینوشند به وضوح دیده میشود.
با توسعه روزافزون کامپیوتر و اینترنت و همگانیتر شدن این فناوریها، مغز برای جبران تغییراتی که در نحوه نوشتن و خواندن و ذخیره کردن دادهها پدید آمده، خود را دگرگون میسازد.
در واقع حجم گسترده اطلاعات و در دسترس بودن بیش از اندازه آنها، حتی فرایند یادآوری ما را نیز دگرگون کرده است.
محققین دانشگاه کلمبیا با بررسیهایی که در مورد تاثیرات گوگل روی افراد انجام دادند، به این نکته پی بردند که امروزه مردم استفاده از منابع عظیم دانش موجود در اینترنت را به استفاده از حافظه و اطلاعات شخصی خود ترجیح میدهند.
گری اسمال، دانشمند نورولوژیست UCLA، نیز با بررسی که روی ۲۴ فرد بالای ۵۵ (که نیمی از آنها به طور مکرر از اینترنت استفاده میکردند ) انجام داد به این نکته پی برد که فعالیت نورونهای عصبی افرادی که به طور مکرر از اینترنت استفاده میکنند، در هنگام جستوجوی اطلاعات در اینترنت، دو برابر بیشتر از سایرین است.
هم اکنون از طریق اینترنت، تمامی اطلاعات موجود در جهان به معنای واقعی کلمه تحت تصرف ماست و مغز ما باید خودش را با این وضعیت تطبیق دهد.
مسلما مغز انسان نمیتواند آن حجم دادهای را که سرورهای بزرگ ذخیره میکنند در خود جای دهد، بنابرابن به گونهای فیزیولوژی خود را تغییر میدهد که حداقل بتواند نحوه رسیدن به اطلاعات مورد نیازش را به خاطر بیاورد.
چه تغییرات دیگری خواهیم کرد؟
اما این فقط مغز نیست که تا این حد متحول شده است. این روزها تحولات رادیکالی در عرصه رفتارهای فرهنگی انسانها دیده میشود.
فیسبوک و شبکههای اجتماعی در متحول کردن شیوههای رفتاری نوجوانان بسیار موثر ظاهر شدهاند.
هر چند که ارتباطات اینترنتی به اندازه روابط رو در رو قدرتمند نیستند، اما باید بپذیریم که گاهی پیش میآید دوستان صمیمی خود را ۵ سال یکبار هم از نزدیک نمیبینیم در حالیکه در فیسبوک لحظه به لحظه از احوال آنها باخبریم.
حتی نحوه شنیدن و دیدن ما نیز تغییر کرده است. در گذشته افرادی که معلولیت شنوایی یا بینایی داشتند برای رفع مشکل خود از سمعک یا عینک کمک می گرفتند اما امروزه همه این پارادایمها شکسته شده است.
عینکهای واقعیت افزوده که تنها با یک نگاه، مجموعهای از اطلاعات را به نمایش میگذارند، وسعت دید بینظیری را برای بشریت به ارمغان خواهند آورد.
وقتی این فناوری با اندرویید ۴.۱ گوگل یا همان (Jelly Bean) ترکیب میشود شما را به جهانی خواهد برد که درست مثل فیلم ماتریکس، فقط کافی است تصور کنید که به چه اطلاعاتی نیاز دارید و در آن واحد همه آن اطلاعات در دسترستان خواهد بود.
بنابراین دیگر حتی نیازی به یاد آوری نحوه رسیدن به اطلاعات نیز ندارد. موتورها همه کار را انجام خواهند داد!
تنها محدودیتی که بر سر راه فناوریها وجود دارد و هنوز زندگی در دنیایی ماتریکسی را برای ما خیالی جلوه میدهد، مسئله عمر باتریهاست.
این مشکل باید از میان برداشته شود. دانشمندان در حال حاضر به دنبال این هستند که بدن انسان را به باتری برای گجتها تبدیل کنند.
به عنوان مثال شاید بتوان با استفاده از ضربان قلب یا حتی از طریق لباسهای مخصوص، انرژی مورد نیاز را تهیه کرد.
تکنولوژی هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد، اما روزی که قلب شما بتواند انرژی مورد نیاز Google Glass تان را تامین کند دارد، مطمئن باشید دیگر هیچ گجتی خاموش نخواهد ماند!
معماری بدن: حتی شکل و فرم اندام ما نیز با کمک تکنولوژی تغییر خواهد کرد. لوسی مک ری، موفق به تولید قرصی شده است که هنگام عرق کردن، بوی نامطبوع بدن را به بوی عطر تبدیل می کند.
و علم ژنتیک امروزه صحبت از کوچکتر کردن سایز کودکان می کند تا بتواند از شلوغی محیط زیست جهانمان بکاهد. جراحی به نام آنتونی آتالا موفق به اثبات مفهوم کلیهای شد که با استفاده از تکنولوژی چاپ سه بعدی خلق شده است.
آیا کبدتان بیمار است؟ کافی است یک دکمه را فشار دهید تا کبدی سالم و جدید برایتان چاپ شود!
تکنولوژی بدون هیچ زحمتی می تواند ساختار اجتماعی جوامع را نیز دگرگون کند. هر چند در این یک مورد خیلی زود به نتیجه نخواهد رسید!
به نظر شما اگر همه کار ها توسط کارگرانی از جنس ربات انجام میشد، پرینترهای سه بعدی غذا و حتی اندام بدن ما را تهیه میکردند، و ماشینها ( مثل ماشین گوگل) بدون نیاز به راننده، حرکت می کردند، جامعه و بدن ما چگونه می شد؟
یکتایی و غربت انسانها: پدیدهای به نام " تکینگی "
دانشمندان پیشبینی کردهاند که با پیوند روز افزون انسان و ماشین به یکدیگر و ابداع فناوریهای قدرتمندتر به کمک قانون مور، بشریت با پدیدهای تحت عنوان "تکینگی" روبرو خواهد شد.
روزی که فرابشری بسیار قدرتمندتر و باهوشتر از ما، اما از جنس خودمان پا به عرصه حیات بگذارد.
دانشمندان تاریخهای متفاوتی را برای وقوع این پدیده ذکر میکنند، ری کورزیول معتقد است تا پیش از سال ۲۰۴۵ ما با پدیده تکینگی مواجه خواهیم شد.
آیا واقعا تکینگی رخ خواهد داد؟ هنوز نمیتوان مطئن بود. فقط میدانیم که استفاده روزافزون از تکنولوژی انسانیت ما را دست خوش دگرگونی کرده و ما را قدرتمندتر ساخته است.
اما قبل از اینکه بخواهید برای محو شدن انسانیتتان در دنیایی از صفر و یکها افسوس بخورید این جملات را در خاطر داشته باشید:
سقراط معتقد بود حتی یک واژه کوتاه میتواند دانش و هویت فرد را به نابودی بکشاند.
و افلاطون نیز مینویسد: شما با بیان دانستهها و اکتشافاتتان، ذهن دانشآموزانتان را به سمت فراموشی سوق میدهید.
زیرا آنها به جای استفاده از حافظه شخصیشان به گفتارهای نوشته شده بیرونی اعتماد خواهند کرد و در نهایت خودشان را فراموش میکنند.
شاید تصور چنین وضعی برایتان ناخوشایند باشد اما هرگز نمیتوانید این روند را متوقف کنید.
نظرات شما عزیزان: