موضوعات
IT ENGINEERING 21 / 7برچسب:, :: 21 :: نويسنده : BlackHats
21 / 7برچسب:, :: 21 :: نويسنده : BlackHats
17 / 7برچسب:, :: 16 :: نويسنده : BlackHats
![]() خیلی از دوستان از بنده درباره نحوه ورود به دنیای شبکه سوال می کنند. غیر از فاکتور های معمول برای پیشرفت در هر زمینه ای مانند تلاش و پشتکار که قبلا در مورد آنها به طور مفصل بحث کرده ام، داشتن اساتید و منابع خوب برای هر رشته ای فوق العاده ضروری است. در واقع باید به هر نحوی که شده، یک نقطه ی پرش برای خودمان درست کنیم که این نقطه می تواند یک اتفاق خوب، یک استاد خوب و یا هر بهانه ی دیگری باشد. رسیدن به این نقطه ی تحول، خیلی مهم است و لازمه ی آن، اول باور کردن این موضوع است که “من هم می توانم پیشرفت کنم”. و دوم تلاش برای رسیدن به نقطه ای که مسیر زندگی را در جهت مثبت عوض کند و این تلاش و این نقطه برای هر شخصی می تواند متفاوت باشد.
اما به طور خاص اگر بخواهیم در مورد شبکه صحبت کنیم، من دو توصیه اکید دارم.
اول:تا حد امکان برای شروع و ورود به دنیای شبکه، یک دوره کلاس بروید. کلاس های +network می تواند مفید باشد. در ابتدا اگر کسی باشد که مفاهیم شبکه را به شما منتقل کند، بسیار سرعت پیشرفت بهتری پیدا خواهید کرد تا بخواهید با بعضی از مفاهیم گنگ شبکه خودتان آشنا شوید.
اما اگر امکان کلاس رفتن ندارید، در کنار مورد دومی که در ادامه ذکر می کنم، می توانید از مطالب آموزشی شبکه که در این وبلاگ و و وبلاگ سایر دوستان در اینترنت وجود دارد استفاده کنید. منابع ارزشمندی چونشبکه های کامپیوتری، سیسکو به پارسی، عرفان طاهری،پرشین نتورکو … که همگی به پارسی هستند، بسیار به شما کمک خواهند کرد.
دوم:اما مهمترین بخش کار، چه کلاس بروید و چه نروید، مطالعه کتب منبع لاتین است. همواره در هر سطحی که هستید، کتب مختلف را بخوانید و با احترام زیاد به مترجمین و مولفین پارسی، توصیه اکید می کنم از خواندن کتب منبع به زبان فارسی پرهیز نمایید.
در این موضوع که در زمینه ی کامپیوتر کتب فارسی بسیار خوبی داریم شکی نیست و حتما هم پیشنهاد می کنم این کتاب ها را بخوانید، اما همواره در ابتدای هر راه، کتب لاتین بخوانید و برای تکمیل دانسته هایتان از کنار هیچ کتابی، چه پارسی و چه لاتین، نگذرید.
اما برای اولین کتاب هم، کتاب دوره ی +network را به شما معرفی می کنم. این کتاب، کتاب جامع و خوبی برای ورود به دنیای شبکه است. آخرین نسخه ی کتاب را که اگر اشتباه نکنم متعلق به سال 2009 است، از اینلینکدانلود نمایید.
کتاب برنامه نویسی:
در پایان هم کتابی در زمینه ی برنامه نویسی به شما معرفی خواهم کرد. اگر قصد شروع به کار با دات نت و زبان #C را دارید، کتاب CSharp and done Platform که ویرایش پنجم آن با عنوان CSharp 2010 and the dotNET 4 Platform منتشر شده است، کتابی فوق العاده برای شما خواهد بود.
کتابی در حدودا 1700 صفحه که دید شما در یادگیری و کار با زبان برنامه نویسی را تغییر خواهد داد. باز هم تاکید می کنم حجم زیاد و زبان لاتین کتاب ها، شما را نترساند. اگر همت کنید و آهسته اما پیوسته پیش بروید، قطعا موفق خواهید شد.دانلود کتاب
نرم افزار خواندن کتاب های الکترونیکی!:
به نظر خوب است به بهانه ی معرفی دو کتاب، نرم افزاری عالی برای مطالعه کتب الکترونیکی را هم به شما معرفی کنم. با نرم افزار Nitro PDF Professional ابتدا به عنوان یک مبدل فایل های Word به PDF آشنا شدم. اما ویژگی های عالی این نرم افزار، آن را از خیلی از نرم افزار های مشابه متمایز می کند. اگر کتاب های الکترونیکی زیادی مطالعه می کنید و نیاز به یادداشت برداری و یا مواردی از این دست دارید، این نرم افزار را از دست ندهید. توضیحات بیشتری در این مورد نیاز نیست و کافی است کمی در اینترنت سرچکرده و نسخه ای مناسب! را پیدا و نصب نمایید.
انتخاب سیستم عامل مناسب با توجه به سختافزاری که در اختیار داریم، مسالهایست که شاید برای هر کاربر رایانهای اتفاق بیفتد. اینکه بتوانیم حداکثر استفاده را از تواناییهای موجود ببریم و با این حال در حین استفاده از سیستم عامل مربوطه، از سرعت کافی نیز بهره ببریم. سیستم عاملی چون ویندوز 7 که با داشتن نسخههای مختلف سعی در برآوردهسازی نیاز ما داشته است، یا ابونتو لینوکس که با داشتن میز کاری که خود را از دیگر سیستم عاملها جدا میسازد و تا آخرین نسخهاش از چندین زیر مجموعه برای استفادههای متفاوت چون نِتبوک و غیره تشکیل میشده است، خود گواهی بر این موضوع است که استفادهی بهینه از سختافزارهای موجود چالشیست که با تمام پیشرفتهای لازم در دنیای رایانه، باز هم در میان کاربران وجود دارد. چالشی که شاید هر کدام از کاربران با هر سلیقهای ولو استفاده از دنیای آزاد و یا دنیای ویندوز و اپل و … هر کدام به گونهای با آن درگیر بوده باشند. در این مطلب سعی بر معرفی جزء به جزء سیستم عامل Joli OS نداریم. تنها تجربیات شخص بنده را که در انتخاب سیستم عاملی سبک، کارا و جذاب بدست آمده را مرور میکنیم. تجربیاتی که شاید برای هر کدام از کاربران رایانه اتفاق افتاده باشد. مرور تجربیات، نکاتی جالب را بر ملا میکند که باعث میشود کاربر بیشتر به نیازهای خود پی ببرد.
در اینجا ما نِتبوکی داریم تحت عنوان Lenovo IdeaPad S12 - 29595FU . این نِتبوک در سری نِتبوکیهای S12ئه Lenovo، جزء برترین مدل انتخاب میشود که البته در حال حاضر از اولین خروجیهای Lenovo در این رده بوده است و بعد از آن با توجه به نیازهای کاربران دستخوش تغییراتی هر چند کوچک نیز قرار گرفته است و در نهایت آخرین فروشهای خود را در چند ماه پیش انجام داده و در حال حاضر در بازارهای جهانی فروش رسمی ندارد. اما موضوعی که باعث شد این روند حرکتی از ویندوز هفت اصلی قرار داده شده در آن به سیستم عاملی دیگر طی شود راحتیِ کار و کم نشدن سرعت در استفاده های مختلف بود. از آنجا که این نِتبوک از سری پردازشکرهای Atom استفاده میکند، میتوان به وضوح این مشکل را در آن مشاهده کرد. بنابراین سعی در مراجعت به سیستم عاملهای دیگری شد که شاید بهترین گزینههای موجود، توزیعهای مختلف لینوکسی باشد. اما موضوعی که بیشتر از همه مرا درگیر خود کرد نیاز آنلاین بودنِ من بود. من به حکم برنامهنویس بودن و رفت و آمدهای مداوم نیاز مبرم به استفادهی بهینه از زمان، در زمانهای متفاوت داشتم. بنابراین گزینههای موجود + همان ویندوز اصلی خود نِتبوک نمیتوانستند نِتبوکی که شاید به ظاهر نِتبوک بود اما قرار بود گجتی شود که باید مثل یک تبلت یا گجت همراه عمل کند برآورده سازد را ایجاد کنند. پس در میان گزینههای متفاوت لینوکسی، به دنبال آن توزیعی رفتم که بتواند تا حدی این مشکل را بر طرف سازد. بهترین گزینه پس از جستجوی بسیار، Joli OS بود. این توزیع که به Jolicloud نیز نامگذاری میشود، سیستم عاملیست که نیازهای آنلاین هر کاربری را با استفاده از Cloud computingبر طرف میسازد. هر کاربر با داشتن یک حساب کاربری در سایت اصلی توزیع، میتواند از سیستم دیگری به راحتی دسکتاپ خود را کنترل کند. اما تا اینجای کار تنها شاید بُعد ظاهری بر طرف شده باشد. موضوع اصلی پردازشگر نِتبوک میباشد. با توجه به تجربهی قبلی در استفاده از ابونتو و چاک، به سنگین بودن آنها پی برده بودم. اما مهمترین مزیتی که Joli OS پس از نصب مرا شیفتهی خود کرد، روان بودن و اجرای بوت سریع و بدون دردسر و حتی شاید ظاهری زیبا و متفاوت از تمام توزیعهای دیگر بود. اگر سری به بخش JoliBookزده باشید متوجه نِتبوکی سفارشی میشوید که از این سیستمعامل بهره میبرد. سختافزاری که برای این سیستمعامل قرار داده شده است خود گویای نیاز پایین آن به سختافزار را نشان میدهد. سیستم عامل پس از نصب، براحتی تمام سختافزارهای موجود را شناسایی کرده و هیچ مشکلی تا لحظهی ویرایش این مطلب نداشته است.
اما توضیحاتی کوتاه درباره این سیستم عامل: این سیستم عامل بر پایهی Ubuntu ساخته شده است. مرورگریست به عنوان سیستمعامل که میتواند از دو بخش Local و Online بهره ببرد. بخش Online تنها زمانی فعال میشود که اتصال به اینترنت فراهم باشد. بخش Local نیز مانند تمام سیستم عاملهای دیگر قابلیت مدیریت کامل را به کاربر میدهد. اما مزیت خیلی خوب این سیستمعامل همخوان ساختن این دو بخش با یکدیگر است. کاربر به راحتی میتواند از میان برنامههای مختلف، نیازهای اولیهی خود مانند، گرافیک، آفیس، صوتی و تصویری و … را بر طرف سازد. براحتی میتواند به طور مستقیم با فیسبوک، گوگل داک و دراپباکس ارتباط برقرار سازد و از طریق بخش مدیریت فایل آن، این حسابها را کنترل نماید. مرورگر وب در حالت اولیهی آن Chromium 13.0.782.107 (Developer Build 94237 Linux) میباشد که به طور تخصصی برای این سیستم عامل ساخته شده است. اگر از کاربران گوگل کروم باشید، میتوانید ساختار App و Extention های آن را در اینجا به نامهای Apps و Add-on تجربه نمایید. برای نصب هر برنامه، کافیست در صورت اتصال به اینترنت، به بخش برنامههای آن که با آیکون (+) سبز رنگ مشخص شده است رفته و تنها با انتخاب Add برنامهی مربوطه را نصب نمایید. بسته به حجم مورد نظر، مراحل Sync انجام میشود تا کاربر بتواند از حساب کاربری خود نیز آن را مدیریت نماید.
اما هدف از ارائهی این مطلب چه بوده است؟ آیا همین اطلاعات اندک نیز کافیست تا ما این سیستم عامل را برای استفاده انتخاب نماییم؟ مسلما خیر. موضوعی که در این مطلب روی آن حساسیت نشان داده شد، ساختاریست که ما برای آن تصمیم میگیریم. شاید اگر ساختار سختافزاری نِتبوک میتوانست ویندوز را براحتی پردازش کند به این سیستم عامل رجوع نمیکردیم. اما راحتی کار و اینکه چطور از امکانات موجود نیازهای خود را برطرف سازیم بحثیست که ما را به اینجا کشانده است. حالا من براحتی بدون کاهش سرعت و به مانند رایانهی عادی، میتوانم فایلهای آفیس خود را مدیریت کنم، به ویرایش تصاویر بپردازم و یا فیلم و آهنگ خود را بدون هیچ مشکلی اجرا کنم. کدهای خود را بنویسم و براحتی در لوکال سروری که در آن نصب کردهام اجرا کنم. من به عنوان یک کاربر حتی نیمه حرفهای از ابتدا برای چه به دنبال نِتبوک رفتهام؟ مطمئنا هدفی که از خرید نِتبوک داشتهام سادگی کار و بر طرف کردن نیازهای عادی و روزمرهی اولیهی من بوده است که بتوانم براحتی آن را حمل کنم و در مکانهای مختلف، سریع اجرا کنم، راحت پردازش کنم و راحت خروجی بگیرم. پس چه بهتر از JoiCloud !
با این حال، این تصمیم کاربران است که با توجه به نیاز خود، سیستم عامل خود را انتخاب نمایند. برخی بر حسب علاقه بسیار به یک بِرند و برخی با توجه سخت افزار موجود. و حتی شاید برای برخی کاربران سرعت مهم نباشد! گزینههای مختلف را امتحان کنیم و بعد در مورد خصوصیات یک سیستم عامل نتیجه بگیریم بهتر است تا اینکه خود را با مورد حاضر و آماده سرگرم کنیم و شاید هیچ گاه به نتیجهی دلخواه خود نرسیم. در این راستا Slaxرا نیز امتحان کنید! جالب است.
اگر سری به قسمت نظرات این وبلاگ بیندازید، خواهید دید دوستان سوالات زیادی را مطرح کردند که متاسفانه اینجانب به آنها پاسخی نداده ام. علت این موضوع نه در بی احترامی بنده به خوانندگان این وبلاگ، که به کمرنگ شدن حضور خودم در اینترنت مربوط می شود و از این بابت از تمامی عزیزان عذرخواهی می کنم.
در این مطلب قصد ورود به مبحث مهمی را دارم که برای خیلی از افرادی که عزم ورود به دنیای آی تی و کامپیوتردارند، سوال و یا حتی معضل می باشد. گام به گام با یکدیگر بررسی خواهیم کرد که چگونه بین دو رشته ی کامپیوتر و آی تی یکی را برگزینیم و برای موفقیت در آن چه کار هایی لازم است تا انجام دهیم. پس تا پایان با ما باشید.
مهندسی کامپیوتر یا مهندسی آی تی؟
مهندسی کامپیوتر شاید کمی شناخته شده تر از مهندسی فناوری اطلاعات باشد. اما با این حال در این پست مجالی برای تعریف مهندس فناوری اطلاعات نیز نداریم کهقبلادر چندین پست به معرفی این رشته پرداختم. اما اکنون سوال این است که من عاشق کامپیوتر هستم و بیشتر ساعات روز را در پشت سیستم می گذرانم. اما نمی دانم کدام رشته برایم مناسبتر است؟
برای پاسخ به این سوال باید به طور واضح نکته ای را برایتان روشن کنم. شاید در نظر اول مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات شباهت هایی به هم داشته باشند. چه از نظر دروس دانشگاهی و چه از این نظر که هر دو با کامپیوتر سر و کار دارند. اما من تفاوت این دو رشته را مشابه دو رشته معماری و عمران می دانم. همان طور که کار مهندسین این دو رشته کاملا متفاوت از هم و البته مکمل هم می باشد، مهندسین کامپیوتر و فناوری اطلاعات نیز همین نسبت را به یکدیگر دارند. دو رشته ای که جدا از هم، و در عین حال می توانند مکمل هم باشند. ( اینکه چرا این دو رشته را جدا از یکدیگر میبینم بحث این مطلب نیست و پستی مفصل را میطلبد )
توضیحات بالا برای بیان این نکته بود که برای انتخاب هر یک از این دو رشته، باید شناخت کافی نسبت به هر دو پیدا کنید. مطالبی که قبلا در این ارتباط نوشته ام، می تواند کمک شایانی به شما کند
اما در یک نگاه، هر دو رشته دارای پتانسیل زیادی برای پیشرفت هستند و جذابیت های فراوانی دارند. شاید این جذابیت ها در فناوری اطلاعات که رشته ای جامع و کلی تر است، به دلیل وجود مباحث مختلف بیشتر نیز باشد.
اگر از همین الان علاقه مند به برنامه نویسی هستید و حس می کنید توانایی زیادی در این بخش دارید، مهندسی کامپیوتر را برگزینید. اگر به چند مبحث از کامپیوتر مانند برنامه نویسی، شبکه، هوش مصنوعی و یا … علاقه مند هستید، فناوری اطلاعات را برگزینید. اما اگر هنوز نتوانستید به درک درستی از علاقه مندیتان برسید، پیشنهاد اکید می کنم ابتدا از نو و از صفر، در عقاید و علاقه مندیتان تجدید نظر کنید و از مطلعین بیشتر مشورت بگیرید. شاید علاقه ی شما به کامپیوتر مانند چند صد مورد از سایر علاقه مندی هایتان به چیز های خوب زندگی باشد.
به طور واضح بگویم در درونتان باید این حس وجود داشته باشد که با یک بینش و دید کامل به این رشته ها نگاه کرده اید و به آنها علاقه مند شده اید. اگر چنین حسی دارید باید به شما تبریک بگویم و پیشنهاد کنم که به حس درونیتان اعتماد کنید!
سال های قبل از دانشگاه:
اگر هنوز با ورود به دانشگاه فاصله دارید و دغدغه ی کامپیوتر را دارید، خیلی خوب است. در این سال ها به این دلیل که کمی وقتتان بیشتر است، توصیه می کنم توانایی های عملی خودتان را بالا ببرید. می توانید برنامه نویسی یاد بگیرید، سایت طراحی کنید و یا حتی شبکه راه بیندازید. مواردی که ذکر کردم، می تواند جز ساده ترین و همچنین سخت ترین کار های یک مهندس آی تی یا کامپیوتر باشد. شما به بخش ساده ی کار نگاه کنید و در حد خودتان به این توانایی ها دست پیدا کنید.
در اینترنت زیاد حضور داشته باشید. مطالب سایت های آی تی و کامپیوتر را بخوانید که بیشترین فایده را برای شما در همین سن خواهند داشت.
حتی می توانید به فکر شرکت در المپیاد کامپیوتر باشید. برای این هدف، لازم است کمی کتاب های دانشگاهی را هم مطالعه کنید که اگر همت کنید، اصلا سخت نیست. اما رمز پیروزی و موفقیت شما خواهد بود.
شاید دغدغه ی تحصیل در یک دانشگاه خوب را داشته باشید. چنین خواسته ای بسیار عالی و آینده دار جلوه می کند. اما به این شرط که فکر نکنید با ورود به شریف یا تهران، شاخ فیل را شکسته اید. خیلی رک و واضح بگویم که چنین طرز فکری کاملا اشتباه است. بعد از ورود به یک دانشگاه خوب و کمی تحصیل، پی به واقعیت هایی خواهید برد که ممکن است باعث بروز مشکلات زیادی در روحیه و قدرتتان برای پیشرفت شود. حتما و حتما درس بخوانید و سعی کنید در یک دانشگاه خوب قبول شوید، اما با این شرط که دانشگاه خوب را پلی برای پیشرفت بیشتر ببینید، نه پایان کار.
سال های دانشگاه
در این سال ها باید خیلی فعالیت کنید. اگر پشتوانه ی فنی خوبی از دوران دبیرستان دارید، سعی کنید حتما جایی مشغول به کار شوید. اگر پشتوانه ی فنی ندارید، ابتدا خودتان را قوی کنید و بعد به هر صورت ممکن کاری برای خودتان دست و پا کنید. حتی اگر از شما بیگاری کشیده شود و یا دستمزدی به شما تعلق نگیرد. این کار کردن ها شما را فنی بار خواهد آورد. البته فراموش نکنید در جایی که به عقاید شما احترامی گذاشته نمی شود و یا حرمت ها رعایت نمی شود کار نکنید. حتی اگر پول هم بدهند. حفظ عزت و اعتماد به نفستان برتر از هر چیز دیگر است.
کار کردن بسیار خوب، اما به تنهایی خنده دار است. اگر قرار بود تنها کار کنید، نیازی به دانشگاه هم نبود. کاری که باید در این دوران زیاد بکنید، مطالعه است. مطالعه، مطالعه و باز هم مطالعه. هدف را بسیار فراتر از پاس کردن واحد های دانشگاه قرار دهید. دو توصیه ی مهم در این قسمت دارم. اول اینکه هر واحد تخصصی که می گذرانید، مسلما اساتیدتان کتب مرجعی را به شما معرفی خواهند کرد. حتما این کتب را بخوانید. حتی اگر بعد از اتمام آن ترم و یا هر موقع دیگری که وقتتان اجازه داد، شد. کتب مرجع تمامی دروستان را بخوانید. بعد از مطالعه این کتب، هر کتاب مرتبط دیگری که به دستتان رسید هم بخوانید. خواهید دید که بیشتر از حد تصورتان قوی خواهید شد.
توصیه دوم هم این است که تا حد ممکن کتاب های لاتین بخوانید. می دانم می گویید زبانم خوب نیست. یا اینکه می گویید کتاب لاتین وقت بیشتری از من میگیرد. اما باور کنید اینها دلایل قابل قبولی نیستند. کتاب های کامپیوتر و آی تی، دارای لغات تخصصی هستند. ممکن است یک ماه اول کمی سخت باشد، اما بعد از آن کم کم راه خواهید افتاد. نیازی نیست زبان را کاملا بلد باشید. کافی است با لغات تخصصی کامپیوتر آشنا شوید و بعد از آن راحت خواهید بود. علم کامپیوتر متعلق به غرب است و همان طور که همواره دوست داریم در هر زمینه ای، نزد بهترین اساتید آن رشته آموزش ببینیم، برای یادگیری کامپیوتر هم بهترین استاد در دسترس، کتب لاتین است.
در این دوران وقتتان را بیهوده در اینترنت تلف نکنید. شکی در ضرورت حضورتان در اینترنت و آگاهی از آخرین اخبار و اطلاعات نیست. اما نگذارید اینترنت وقتتان را بیش از اندازه بگیرد. مطالب موجود در اینترنت را برای تکمیل دانسته هایتان مطالعه کنید، نه برای یادگیری یک مبحث جدید. برای یادگیری مبحث جدید به کتب مرجع در همان زمینه مراجعه کنید.
و این را بدانید که تفاوتی نمی کند در کدام دانشگاه تحصیل می کنید. تفاوت، در طرز فکر شما و نگاهتان به آینده است.
حد پیشرفت شما چه قدر است؟
معتقدم بیشتر ما انسان ها تا جایی که تلاش کنیم و از خودمان راضی نشویم، می توانیم پیشرفت کنیم. و این ارتباط زیادی هم به استعداد ندارد. شما می توانید مراحلی که در بالا ذکر شد را به بهترین شکل و حتی بیشتر و بهتر انجام دهید. بعد از اتمام دوران دانشگاه در شرکتی مشغول به کار هم شوید. اما تا پایان عمر در همان شرکت و در همان حد باقی بمانید.
یا می توانید همواره به دنبال تغییر و یادگیری باشید و برایتان فرقی نکند کجا هستید و چه قدر زمان دارید. تنها به یادگیری فکر کنید. من سعی می کنم جز این دسته از افراد باشم و به شما هم توصیه می کنم همین راه را برگزینید. فراغت از تحصیل و به دست آوردن شغل و کسب درامد، آرزو های خوب اما دست یافتنی هستند. پس نگران چنین آرزو هایی نباشید. به دنبال این باشید که همواره چیزی جدید یاد بگیرید.
کامپیوتر و یا آی تی می خوانید، اما کتب مدیریت بخوانید. کتب رشته برق و مخابرات را بخوانید. در مورد هوش مصنوعی کتاب بخوانید. در مورد ساختمان داده . در مورد رمز نگاری اطلاعات به دست بیاورید. دوره های آموزشی آزاد را بگذرانید. و هیچگاه نگران این نباشید که همسن و سال های من در حال خواندن دوره ی دکترا هستند و من هنوز کارشناسی را تمام نکرده ام و پس چند سال عقب هستم. اینها همه قواعد و قوانینی است که بشر ایجاد کرده. پس چه باک که این قواعد را زیر پا بگذاریم برای یادگیری بیشتر؟
سخن پایانی
هر آنچه که تا حالا ذکر شد تنها و تنها به یک شرط محقق خواهد شد و آن تلاش و پشتکار است. همواره و در همه حال تلاش کنید و از شکست ها هیچگاه نهراسید. می دانم ممکن است مشغول گذراندن دوران سختی باشید. من هم دوران سخت کم نداشته و نخواهم داشت. اما این نوید را به شما می دهم که روزی خواهد رسید که این سختی ها کنار خواهند رفت و شمایی که از پس این سختی ها بر آمده اید، دیگر همان فرد سابق نیستید. یک انسان بزرگ و قوی هستید که مشکلات نه تنها شما را متلاشی نخواهند کرد که باعث تعالی شما خواهند شد.
17 / 7برچسب:, :: 16 :: نويسنده : BlackHats
سرشماری دقیق کلاس امروز خانوم قوامی:117 خانوم....10 اقا!!!! 17 / 7برچسب:, :: 16 :: نويسنده : BlackHats
یك مطالعه اخیر نشان داده است كه مصرف گوشت سرخ شده خطر ابتلا به سرطان مثانه را تا دو برابر افزایش میدهد.
ایسنا: اكثر ما در تمام روز تلاش میكنیم در رژیم غذایی خود تعادل را رعایت كنیم اما اگر این رژیم غذایی متعادل حاوی غذاهای مختلف فرآوری شده تصفیه شده و حاوی قند فراوان باشند آیا باز هم رعایت تعادل كافی و موثر خواهد بود؟
این نوع از خوردنیها در واقع مواد سمی را به تدریج وارد بدن شما میكنند. اگر رژیم غذایی شما حاوی مقادیری از فست فودها، مرغ سرخ كرده، شكلات و تنقلات بستهبندی و صنعتی باشد در مسیر چاقی یا ابتلا به بیماری قلبی قرار گرفتهاید. به گزارش سایت اینترنتی ارگانیك، برای جلوگیری از این روند ورود مواد سمی به داخل بدن در این مقاله 5 نمونه از ناسالمترین این مواد غذایی عنوان شده كه تاكید میشود از همین امروز آنها را از رژیم غذایی خود حذف كنید. این خوردنیها عبارتند از: 1- سودا شاید تاكنون درباره این نوشیدنی مطالب زیادی مطرح نشده است. سودا حاوی ماده نگهدارندهای موسوم به سدیم بنزوئات است كه در نوشابههای بدون گاز یافت میشود و یك عامل محرك بسیار قوی در بروز آلرژیها، آسم و اگزما است. اسید فسفریك نیز كه طعم تند و تیز مطلوبی سودا میدهد موجب پوكی استخوان و پوسیدگی دندانها میشود. برخی كارشناسان ادعا میكنند آسیبی كه از این اسید به استخوانها وارد میشود شدیدتر از اسید باتری است. این اسید كلسیم و سایر املاح معدنی را از بدن دفع میكند و به استخوانها و دندانها آسیب جدی وارد میكند. اسید فسفریك همچنین در بروز مشكلات كلیوی نقش دارد. بعلاوه اكثر سوداها حاوی غلظت بالایی از شیرین كنندههای قندی هستند كه به نوبه خود خطر بروز سندرم متابولیك، چاقی، دیابت و امراض قلبی را تشدید میكند. 2- غذاهای سرخ كرده تاكنون آزمایشات زیادی به منظور بررسی تاثیر مصرف غذاهای سرخ كرده روی سلامتی انجام گرفتهاند. در مطالعات مختلف از سراسر جهان رابطه بین مصرف این نوع غذاها بویژه گوشت سرخ شده با ابتلا به سرطانها شناسایی شده است. یك مطالعه اخیر نشان داده است كه مصرف گوشت سرخ شده خطر ابتلا به سرطان مثانه را تا دو برابر افزایش میدهد. 3- فست فود فست فودها در واقع حاوی مقدار بسیار ناچیزی غذای واقعی هستند. غذا باید بدن را تغذیه كند در حالی كه فست فودها به جز خورده شدن خاصیت دیگری ندارند و فاقد مواد و املاح مورد نیاز برای بدن هستند. بعلاوه فست فودها حاوی مقادیر زیادی چربی، كالری و نمك هستند كه همگی آنها به بدن آسیب میرسانند. این غذاها فقط مانع از رسیدن ریزمغذیهای ضروری به بدن میشوند. 3- مواد خوراكی حاوی آرد سفید و تصفیه شده اكثر ما با وجودی كه میدانیم باید از غلات سبوسدار استفاده كنیم اما باز هم همبرگر، پاستا و نان و شیرینی تهیه شده از آرد سفید مصرف میكنیم. آرد سفید یكی از خطرناكترین غذاهای فرآوری شده در نسل ما است. وقتی گندم فرآوری میشود بیشتر فیبر املاح معدنی و ریزمغذیهای ضروری خود را از دست میدهد. مصرف آرد سفید و تصفیه شده موجب آزادسازی سریع انسولین شده و بار زیادی را بر غده پانكراس یا لوزالمعده كه وظیفه ترشح انسولین را برعهده دارد، وارد میكند. همچنین در طول روند فرآوری مواد شیمیایی به آن افزوده میشود كه قطعا برای بدن مضر است و در نهایت منجر به بروز دیابت نوع دوم میشود. 5- محصولات تنوری بیشتر مواد غذایی كه به شیوه صنعتی تنوری و آماده میشوند به همان اندازه 4 خوردنی فوق الذكر خطرناك هستند چون اغلب دارای همان مواد سمی و مضر میباشند. اغلب غذاهای تنوری با آرد سفید تهیه میشوند و بعلاوه حاوی مقادیر زیادی قند هستند. كارشناسان معتقدند كه قند از هر نوعی كه باشد برای بدن سم است. با بیان مضرات و خطرات مصرف این غذاها، باز هم انتخاب با خود شما است آیا باز هم راضی میشوید به دست خود مواد سمی را وارد بدنتان كنید؟ همیشه این شعار را به یاد داشته باشید كه خوب بخورید، خوب زندگی كنید.
مجموعه اس ام اس هاي عاشقانه و رمانتيك جديد رو براتون قرار دادم ه اميدوارم لذت كافي ببريد .
لحظه ها خاطره اند...
زندگي شوق تمناي همين خاطره هاست تا خاك نشدي... خاكي باش... اي كه از يار وفا مي طلبي يار كجاست؟ همه يارند ولي يار وفا دار كجاست ... تا دنيا دنياست تو بمون كنارم . من هيچ كسو غير تو دوست ندارم تا دنيا دنياست دل من فداته . اون دلي كه عاشقه خنده هاته سحرگاهان كه شبنم آيتي از پاك بودن را به گل ها هديه مي بخشد به آن محراب پاكش آرزو كردن برايت: خوب ديدن ، خوب بودن ، خوب ماندن را ... در مهرباني همچون باران باش كه در ترنمش علف هرز و گل سرخ يكيست ... امروز را براي بيان عشق به عزيزانت غنيمت بشمار ، شايد فردا احساسي باشد، اما ... عزيزي نباشد! ياري که داد بر باد آرام و طاقتم را... اي واي اگر نداند قدر محبتم را وقتي ناله هاي خرد شدنت زير پاي باران نواي دل انگيزي شد چه فرقي مي كند برگ سبز كدام درختي روي يک طاقچه سنگي ... ميون دو قاب رنگي ... بودن من وتو با هم داره تصوير قشنگي ... عکس تو، تو قاب خاتم ... در حصار خالي از غم ... حتي در مرگ تن من ... نمي گيره رنگ ماتم آفرينش روز و شب، زيبايي زمين و كهكشانها، درخشش ستارگان فروزان، همه حاكي از وجود پروردگار يكتاست، پس از او اطاعت مي كنيم، چون او معين كرده كه مرگ آغاز جاودانه هاست كاش كي ميشد بعضي ها كمي انسان بودند و چشمان كور خود را باز ميكردند و اگر شهامت داشتند دل انسانها را با شکستن دل ديگر انسانها مثلا شاد نميكردند ..... اي هميشه مهربان تا ابد با من بمان بي تو تنهاترين تنهاي عالم ميشوم ... بي تو هم پيمانه با غم ميشوم ... بي تو لبخند از لبانم ميرود ... بي تو برق از نگاهم ميرود .... ستارگان سوگند مي خورند مرا ديده اند !! به هنگامي که بر جنازه ي خويش مي گريستم و بر شاخساران آسمان که مي خشکيد چرا که ريشه هايش در قلب من بود و من مرداري بيش نبودم که دور از خويشتن با خشمي به رنگ عشق حسرت بر دور دست بلند تيزه نگران جان اندوهگين خويش بود ... دريغا، مسکين تن من ! که پست اش کردم به خيال باطل که بلندي روح را به جز اين راه نيست آنکه تن ام، به خواري بر سر راه افکندي! آه!! بايد که بر اين اوج بي بازگشت در تنهايي بميرم
قلبمو هديه مي دم بهت . مواظبش باش . نه به خاطر اينکه قلبمه به خاطر اينکه تو توشي ....
عشق از دوست داشتن پرسيد: فرق من و تو چيست؟ پاسخ داد: من با يک سلام شروع مي شوم و تو با يک نگاه ... من با يک دروغ از بين مي روم و تو با مرگ ... خواستم برايت هديه اي بفرستم: گل گفت مرا بفرست چون مظهر زيبايي ام ... خار گفت مرا بفرست تا بر چشم دشمنانش فرو روم ... خورشيد گفت مرا بفرست چون روشني بخشم ... عاقبت دل از سينه ام بيرون جست و گفت : مرا بفرست چون دوستش دارم .... يکي محبت مي کنه .... يکي ناز مي کنه ! اوني که ناز مي کنه هميشه محبت مي بينه اما اوني که محبت مي کنه هميشه تنهاي تنهاست .... خداوندا ! غرورم را شکستند ... پل سبز عبورم را شکستند .... چه بي رحمانه در پاييز غربت ... دل سنگ صبورم را شکستند ... من اهنگ غريب روزگارم ... غمي در انتهاي سينه دارم .... تمام هستي ام يک قلب پاک است ... که ان را زير پايت مي گذارم ... قلبم محکوم شد به شکستن ... غرورم محکوم شد به شکستن ... احساسم محکوم شد به بازي گرفتن ... چشمانم محکوم شدند به باريدن ... اما عشقت محکوم شد که بماند در تکه تکه قلبم و قطره قطره ي جونم ... دل مي گيرد و ميميرد و هيچ کس سراغي از ان نمي گيرد ... ادعاي خدا پرستيمان دنيا را سياه کرده ولي ياد نداريم چرا خلق شديم ... غرورمان را بيش از ايمان باور داريم حتي بيش از عشق ... هرگاه دلت هوايم را کرد به اسمان بنگر و ستارگان را ببين که همچون دل من در هوايت مي تپند ... اگر تمام شب رو براي از دست دادن خورشيد اشك بريزي ، لذت ديدن ستاره ها رو هم از دست ميدي ... متين ترين كلمه "عشق" جذاب ترين كلمه "آشنايي" پاكترين كلمه "وجدان" تلخترين كلمه "جدايي" زشترين كلمه "خيانت" سخت ترين كلمه "تنهايي" بد ترين كلمه "بي وفايي ... رنگ ها هم راه و روش زندگي کردن را نيز به انسان ها مي آموزند: سفيد پاکي و تميزي ... زرد سر افرازي و سربلندي ... نارنجي نشاط و سرزندگي ... صورتي ملايمت و لطافت ... قرمز عاشق بودن ... بنفش خجالت و شرم ... سبز جواني و تازگي ... آبي آرامش ... قهوه اي پايداري و استقامت و صبر ... خاکستري باراني بودن و مشکي شوق و ذوق را! پس بياييد رنگارنگ زندگي کنيم .... رسم زمونه اينه : تو چشم مي زاري ، من قايم مي شم ... اونوقت تو يکي ديگه رو پيدا مي کني ... همه ي آرزوها تو يادداشت کن ... نه به خاطر اينکه خدا فراموشکاره ... يادداشت کن تا هميشه يادت بمونه همه ي اين چيزايي که داري , 1 روز آرزوت بوده .... بارون بهونه است ، اسمون نمي تونه اشکاشو نگه داره ... زندگي چيست ؟ بلوغ با شهوت / عشق با ذلت / ازدواج با حماقت / فرزند با مصيبت / مرگ با وحشت / تکرار تا اين است اينست بازي تلخ طبيعت .... روز اول پيش خود گفتم ديگرش هرگز نخواهم ديد ... روز دوم باز گفتم ليک با اندوه و با ترديد ... روز سوم هم گذشت اما بر سر پيمان خود بودم ... ظلمت زندان مرا مي کشت باز زندانبان خود بودم ... روزها رفتند و من ديگر خود نمي دانم کدامينم ... ان من سرسخت مغرورم يا من مغلوب ديرينم ... بگذرم گر از سر پيمان مي کشد اين غم ... دگر بارم مي نشينم شايد او ايد عاقبت روزي به ديدارم ... افسوس ان زمان که بايد دوست بداريم کوتاهي مي کنيم ... ان زمان که دوستمان دارند لج بازي مي کنيم ... بعد براي ان چه از دست رفته اه مي کشيم .... بعضي ها اونقدر روحشون بزرگ و با عظمت که تا وقتي هستم عقلمون نمي تونه وسعت مهربوني شون رو درک کنه ، اما وقتي ميرن ، جاي خالي شون رو به وسعت يه دريا کنارمون حس مي کنيم .... قلبم سر شار از تمنا بود و قلبت سر شار از نياز ... دستهايمان دور از هم چيزي کم داشت ، اما چيزي که زياد بود سکوت مرگبار عشقمان بود ... باز هم نگفتي و نگفتم .... هيچ نگفتيم ... پارسال با او در زير باران راه مي رفتم ... امسال راه رفتن او را با دختر ديگري در زير باران اشک هايم ديدم ... شايد باران پارسال اشکِ دختري ديگر بود ... اگر کليد قلبي را نداري ، قفلش نکن ... اگر کسي را دوست داري ، خردش نکن ... اگر دستي را گرفتي ، رهايش نکن ... مراقب گرماي دلت باش ، تا کاري که زمستان با زمين کرد زندگي با دلت نکند ... تو باراني و من باران پرستم - تو دريايي , من امواج تو هستم - اگر روزي بپرسي باز گويم : تو من هستي و من نقش تو هستم... اي کاش براي سوزش عشق دادگاهي بود که وکيل آن اشک محکوم آن عاشق و تمام حضار عاشقان و معشوقان بودند ... کاش بودي تا دلم تنها نبود تا اسير غصه فردا نبود.کاش بودي تا نگاه خسته ام بي خبر از موج و از دريا نبود. کاش بودي تا دو دست عاشقم غافل از لمس گل مينا نبود.کاش بودي تا زمستان دلم اين چنين پر سوز و پر سرما نبود. کاش بودي تا فقط باور کني بعد از تو اين زندگي زيبا نبود چه مغرورانه اشك ريختيم ... چه مغرورانه سكوت كرديم ... چه مغرورانه التماس كرديم ... چه مغرورانه از هم گريختيم ... غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند ... هديه شيطان را به هم تقديم كرديم و هديه خداوند را پنهان كرديم هميشه واسه گلي خاک گلدون باش که اگه به آسمونهم رسيد يادش باشه ريشش کجاست تحقير مي شدم که تو قدّ جهان شدي ... با روح بغض کرده ي من مهربان شدي ... سرما گرفته بود دو دست مرا که تو ... در اين دو قطب يخزده آتشفشان شدي ... روح مرا سکون غريبي گرفته بود ... دريا شدي و باد شدي، بادبان شدي ... تسخير کرده بود مرا دست هاي خاک ... تو آمدي و بال مرا آسمان شدي ... چيزي نداشتم همه از دست رفته بود ... اما براي من تو زمين و زمان شدي ... پس من تمام وسعت خود را دعا شدم ... شايد تو مستجاب شوي، ناگهان شدي ... بوسه اسم است، چون عمومي است .. بوسه فعل است، چون هم لازم است هم متعدي .. بوسه حرف تعجب است، چون اگر ناگهاني باشد طرف مقابل را مات و مهبوت ميکند .. بوسه ضمير است، چون از قيد انسان خارج نيست .. بوسه حرف ربط است، چون 2 نفر را به هم متصل ميکند .... چشمات وقتي زيباست كه مال اشك باشه ... اشك وقتي زيباست كه مال عشق باشه ... عشق وقتي زيباست كه مال تو باشه ... تو وقتي زيبايي كه مال من باشي ....
اگه بهترين دوستم نيستي ، اقلا بهترين دشمنم باش ... اگه غمخوارم نيستي ، اقلا بزرگترين غمم باش ، هر چه هستي هميشه بهترين باش ... چون بهترين ها هميشه در ياد خواهند ماند ، پس در بدترين خاطراتم بهترين باش .... روزي مجنون پاي سگي را بوسيد ... مردم گفتند: چرااين کار را کردي ؟ گفت: چون گاه گاهي کوي ليلي مي رفت ..... هميشه تو زندگي تلخ ترين لحظات رو يکي مي سازه که يه روز قشنگ ترين لحظه ها رو ساخته بود .... به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ... به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد ... و دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است .... يه روز وقتي به گل نيلوفر نگاه مي کردم ترس تموم وجودمو برداشت که شايد منم يه روز مثل گل نيلوفر تنها بشم ... سريع از کنار مرداب دور شدم ... حالا وقتي که ميبينم خودم مرداب شدم دنبال يه گل نيلوفر مي گردم که از تنهايي نميرم و حالا مي فهمم گل نيلوفر مغرور نيست اون خودشو وقف مرداب کرده .... هديه اي که براي تولد من اورده بود يک تابلو بود که به خط درشت رويش نوشته بود : ((زندگي پوچ و بي معناست)) درصورتي که او هميشه به من مي گفت: ((تو تموم زندگي مني)) دوستي شوخي سرد آدمهاست ... بازي شيرين گرگم به هواست ... واسه كشتن غرور من و تو ... دوستي توطئه ثانيه هاست ... بيا در ساحل غمناک بودن ، براي لحظه اي يک رنگ باشيم ... بيا تا مثل شب بوهاي عاشق ، شبي هم ما کمي دلتنگ باشيم ... بيا تا در لحظه سرخ نيايش ، رود روي ابر پاک و ساده باشيم ... بيا هر وقت باران باز باريد ، براي گل شدن آماده باشيم .... اي كساني كه مامور دفن من هستيد ، گوش فرا دهيد : تابوت مرا در جاي بلندي قرار دهيد ، تا باد بوي مرا به سرزمين عاشقان ببرد .... چشمان مرا باز بگذاريد ، تا همه بدانند كه چشمان من در آرزوي ديدن تنها گل باغ دلم چقدر حسرت كشيدند ... دستان مرا از تابوت بيرون بگذاريد ، تا همه بدانند كه دستان من به معبود خويش نرسيده .... روي مرا با پارچه سياهي بيوشانيد ، تا همه بدانند كه روزهاي من در سياهي گذشته است ... و روي قبر من يك تكه يخ بگذاريد ، تا وقتي آب مي شود ، احساس كنم كه معبودم دارد برايم اشك مي ريزد .... اگه کسي رو دوست داشته باشي ... نمي توني تو چشماش زول بزني ... نمي توني دوري شو تحمل کني ... نمي توني بهش بگي چقدر دوستش داري ... نمي توني بهش بگي چقدر به اون نياز داري ... واسه همينه که عاشقا ديوونه ميشن ..... خداوندا براي درد و غم درمان ندارم ... براي بي کسي ياري ندارم .... ميان خانه هاي بي کبوتر ، خدايا من پر و بالي ندارم ... دل من صد هزاران ناله دارد ... درو ن اين دلم غم خانه دارد ... به روي خشت هاي بي نشانه ، غم و دردند که با هم ناله دارند ... درون قلب من اميدها بود ... درون سينه ام فريادها بود ... سکوتم را به باران هديه کردم ... تمام زندگي را گريه کردم ... نبودي در فراق شانه هايت ... به هر خاکي رسيدم تکيه کردم .... يک بوسه ز لبهاي تو در خواب گرفتم گويي که گل از چشمه مهتاب گرفتم در برکه اشکم همه دم نقش تو ديدم اين هديه خوبيست که از آب گرفتم هرگز نتواني که زمن دور بماني چون در دل خود عکس تورا قاب گرفتم. کاش ميشد با تو بودن را نوشت تا که زيبا را کشم بر هرچه زشت کاش ميشد روي اين رنگين کمان مي نوشتم تا ابد با من بمان سرنوشت تصميم ميگيرد كه تو در زندگي با چه كسي ملاقات كني اما تنها قلب توست كه مي تواند تصميم بگيرد چه كسي در زندگي تو باقي ميماند عادت نکن به فراموشي..به ساده گذشتن. عادت نکن به نور به دل بريدن..رفتن..رفتن.عادت نکن به عشق. عادت نکن به من!! وقتي تنهايم دنبال 1 دوست ميگرديم. . . وقتي پيداش کرديم دنبال عيبب هاش ميگرديم وقتي از دستش داديم دنبال خاطرهاش ميگرديم و باز تنهايم. . . . ! ! ! يه بار از کنار دريا عبور کردي يه عمره موجاش واسه بوسيدن جاي پاهات ميان و ميرن... مي گويند شيشه ها بي احساسند ...!اما وقتي که روي شيشه بخارگرفته اتاقم نوشتم دوستت دارم ارام ارام گريست...... اگر ميدونستي چقدر دوستت دارم ... براي اومدنت بارون رو بهانه نميکردي ، رنگين کمان من نمي بخشمت .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... .. بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي عشقت را نصيب كسي كن كه لايق آن باشد
نه تشنه آن چون هر تشنه اي روزي سيراب مي شود عصري است غريب و آسمان دلگير است افسوس براي دل سپردن دير است هر بار بهانه اي گرفتيم و گذشت عيب از من و توست ، عشق بي تقصير است! مي دوني فاصله بين انگشتات براي چيه؟ براي اينه كه يك نفر با انگشتاش اين جاي خالي رو پر كنه پس به دنبال دستي باش كه تا ابد دستتو بگيره سكوتم را به باران هديه كردم , تمام زندگي را گريه كردم , نبودي در فراق شانه هايت ، به هر خاكي رسيدم تكيه كردم گفتم دوستت دارم نگاهي به من کرد و گفت:چند تا؟دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهاي دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه مي کرد که خالي بود پرسيد: پس به خاطر چي زنده هستي؟ با اينکه دلم فرياد مي زد "به خاطر تو" با يک بغض غمگين گفتم: به خاطر هيچ کس ازش پرسيدم: تو به خاطر چي زنده هستي؟ در حاليکه اشک در چشمانش جمع شده بود گفت: به خاطر کسي که به خاطر هيچ، زنده است تو ميروي و من فقط نگاهت ميکنم ، تعجب نکن که چرا گريه نميکنم ، بي تو يک عمر فرصت براي گريستن دارم اما براي تماشاي تو همين يک لحظه باقي است
گل رز فقط واسه کسي که مي چيندش خار داره زندگي آرام است، مثل آرامش يک خواب بلند. زندگي شيرين است، مثل شيريني يک روز قشنگ. زندگي رويايي است، مثل روياي ِيکي کودک ناز. زندگي زيبايي است، مثل زيبايي يک غنچه ي باز. زندگي تک تک اين ساعتهاست، زندگي چرخش اين عقربه هاست، زندگي راز دل مادر من. زندگي پينه ي دست پدر است، زندگي مثل زمان در گذر...
اوایل اسفند ماه شرکت اپل بالاخره به ماه ها گمانه زنی پایان داد و یک لوح رایانه یا tablet را به نام "آی پد" ...........
ادامه مطلب ... 13 / 7برچسب:, :: 11 :: نويسنده : BlackHats
کارت پارک مربوط به پیدا کردن فضایی برای اتومبیل خود است .با داشتن این کارت بدون اتلاف وقت خود میتوانید نزدیک ترین محل پارک را در خیابان بیابید!(البته نه در ایران!)
13 / 7برچسب:, :: 11 :: نويسنده : BlackHats
قانون صف: فناوری اطلاعات بسیار از علم رایانه وسیعتر (و مبهم تر) است. این اصطلاح در دهه ۱۹۹۰ جایگزین اصطلاحات پردازش دادهها و سیستمهای اطلاعات مدیریت شد که در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۶۰ بسیار رایج بودند. فناوری اطلاعات معمولاً به کلیه فناوریهائی اشاره دارد که در پنج حوزه جمع آوری، ذخیره سازی، پردازش، انتقال و نمایش اطلاعات کاربرد دارند.
فناوری اطلاعات در دانشگاههای ایران: در بیشتر کشورها این دانش در دانشگاهها با عنوان رشته «فناوری اطلاعات» (Information Technology) شناخته میشود، در حالیکه در ایران بر اساس تصمیم سازمان آموزش عالی کشور عنوان «مهندسی فناوری اطلاعات» برای این رشته بکار برده میشود و رشته ای نیز تحت عنوان مهندسی فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) به پیشنهاد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اخیراً در دانشگاههای ایران تدریس میشود همچنین رشتهای با عنوان فقط «فناوری اطلاعات» وجود ندارد.[نیازمند منبع] همچنین رشتهٔ میانرشتهای دیگری با عنوان رشته «مدیریت فناوری اطلاعات» در دانشگاههای ایران و دیگر کشورها وجود دارد که از ترکیب دو رشته "مدیریت" و «فناوری اطلاعات» به وجود آمدهاست. رشته مهندسی فناوری اطلاعات به چگونگی سازماندهی و ساماندهی دادهها میپردازد و رشته مدیریت فناوری اطلاعات به چگونگی تدوین سیستم و استفاده از دادهها میپردازد. هرکدام از این رشتهها دارای گرایشهای ویژه خود هستند که در دانشگاههای ایران به شرح زیر اند:
متولی فناوری اطلاعات در ایران: در ایران همیشه بحث بر سر متولی اصلی فناوری اطلاعات وجود داشت تا با تغییر نام وزارت پست و تلگراف و تلفن در سال 1382 به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و مهمتر از آن ایجاد معاونت فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات، خود را متولی اصلی فناوری اطلاعات در کشور مطرح ساخت. از این سال به بعد توسعه همه جانبهای در این وزارتخانه صورت گرفت تا شرکتها و مراکز متعددی زیر مجموعه آن تشکل یافتند و هر یک از آنها با توانمندیها و فعالیتهای بسیار، تحولات فراوانی را شکل داده و باعث گسترش وضع ارتباطی کشور در بخشهای پست و مخابرات شدند.معاونت فناوری اطلاعات به منظور تدوین راهبردها، سیاستها، برنامههای بلند مدت و اهداف کیفی و کمی بخش توسعه فناوری اطلاعات و ارائه آن به شورای عالی فناوری اطلاعات معاونتی تحت عنوان معاونت فناوری اطلاعات در ساختار سازمانی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در نظر گرفته شد. و کم کم سازمانهایی مثل سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات زیرساخت نیز در این رابطه شکل گرفتند درددلي درباره مشكلات دانشجويان دانشگاه پيام نور
11 / 7برچسب:, :: 21 :: نويسنده : BlackHats
به نام او یک خط درمیان درکتاب چهارفصل زندگی صفحه هاپشت سرهم می روند هریک ازاین صفحات یک لحظه اند لحظه هاباشادی وغم می روند آفتاب وماه یک خط درمیان گاه پیدا،گاه پنهان می شوند شادی وغم نیزهریک لحظه ای برسر این سفره مهمان می شوند گاه اوج خنده ماگریه است گاه اوج گریه ماخنده است گریه دل راآبیاری میکند خنده یعنی اینکه دلهازنده است زندگی ترکیب شادی باغم است دوست میدارم من این پیوندرا گرچه می گویندشادی بهتراست دوست میدارم گریه بالبخندرا 11 / 7برچسب:, :: 19 :: نويسنده : BlackHats
نرم افزاری قوی جهت بررسی و جاسوسی کارهای انجام شده در کامپیوتر شما در زمان نبود شما میباشد. این نرم افزار با ثبت تمام کارهای انجام شده و حتی متنهای تایپ شده ، شما را از تمام کارهای انجام شده توسط دیگران باخبر میسازد. این نرم افزار با محیطی ساده و کارا باعث استفاده راحتتر کابران شده و با حجمی کم آماده دریافت میباشد. dl.clickkon.com/softwares/MaxKeylogger%20v.3.5.8.zip
|
||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||||||||
![]() |